سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خواهان دنیا مباش ، خدا زشتیهاى آن را به تو خواهد نمود و بى خبر ممان که از تو بى خبر نخواهند بود . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :9
بازدید دیروز :0
کل بازدید :4209
تعداد کل یاداشته ها : 10
103/8/26
5:13 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
بسیج دانشجویی[1]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
اردیبهشت 91[4]

تنها نجات یافته کشتی، اکنون به ساحل این جزیره دور افتاده، افتاده بود.

او هر روز را به امید کشتی نجات، ساحل را و افق را به تماشا می نشست.

سرانجام خسته و نا امید، از تخته پاره ها کلبه ای ساخت تا خود را از خطرات

 مصون بدارد و در آن  بیاساید.

 

اما هنگامی که در اولین شب آرامش در جستجوی غذا بود، از دور دید که کلبه اش

 در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود.

بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه چیز از دست رفته بود.

از شدت خشم و اندوه در جا خشک اش زد. فریاد زد:

« خدایــــا! چطور راضی شدی با من چنین کاری بکنی؟ »

صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید.

کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد. مرد خسته، و حیران بود.

نجات دهندگان می گفتند:

“خدا خواست که ما دیشب آن آتشی را که روشن کرده بودی ببینیم